امروزه صاحب نظران مديريت و مديران اجرايي بر اهميت و نقش بسزاي فرهنگ سازماني در راستاي تحقق اهداف و پيشبرد امور سازمانها واقف بوده؛ بنابراين، درصدد شناسايي و نيز چگونگي به کارگيري روشهايي مفيد جهت تقويت جنبه هاي مثبت آن هستند. به طور کلي ميتوان گفت، يکي از مشکلاتي که بر سر راه مديران سازمانها براي شناخت ابعاد فرهنگي وجود دارد، انتخاب چارچوب مفهومي يا مدلي جامع، درست و عميق از فرهنگ سازماني است ( زارعي متين و همکاران ، 1390 ، ص 57 ).
فرهنگ سازماني موضوعي است که به تازگي در دانش مديريت و در قلمرو رفتار سازماني راه يافته است. به دنبال نظريات و تحقيقات جديد در مديريت، فرهنگ سازماني داراي اهميت روزافزوني شده و يکي از مباحث اصلي و کانوني مديريت را تشکيل داده است. جمعيتشناسان، جامعهشناسان و اخيراً روانشناسان و حتي اقتصاددانان توجه خاصي به اين مبحث نو و مهم در مديريت مبذول داشته و در شناسايي نقش و اهميت آن نظريهها و تحقيقات زيادي را بهوجود آورده و در حل مسائل و مشکلات مديريت به کار گرفتهاند. با بررسي که توسط گروهي از انديشمندان علم مديريت به عمل آمده فرهنگ سازماني بهعنوان يکي از مؤثرترين عوامل پيشرفت سازمانها شناخته شده است. بهطوريکه بسياري از پژوهشگران معتقدند که يکي از دلايل موفقيت ژاپن در صنعت و مديريت توجه آنها به فرهنگ سازماني است. فرهنگ سازماني بهعنوان مجموعهاي از باورها و ارزشهاي مشترک بر رفتار و انديشه اعضاي سازمان اثر ميگذارد و ميتوان نقطه شروعي براي حرکت و پويايي و يا مانعي در راه پيشرفت به شمار آيد. فرهنگ سازماني از اساسيترين زمينههاي تغيير و تحول در سازمان است نظر به اينکه برنامههاي جديد تحول بيشتر به تحول بنيادي سازماني نگاه ميکند از اينرو هدف اين برنامهها تغيير و تحول فرهنگ سازمان بهعنوان زيربنا به بستر تحول است ( زارعي ، 1386 ).
جهت دنلود مقاله فرهنگ سازماني کليک نماييد
درباره این سایت